تولد یک سالگی آیاتای جونم و اولین قدم
سلام دختر ماهم پاره تنم امید زندگیم نفسم
آیاتایم نمیدونم چه جوری وبا چه جملاتی بگم که وجودت برام همه چیزه
هر چقد فکر میکنم تا کلمات رو بزارم کنار هم تا بتونم یه جمله درست کنم که بتونه یه ذره هم که شده از عشق من به تورو معنی کنه نیست کم میاد من با وجود تو فهمیدم مادر بودن یعنی فقط به خاطر تو نفس میکشم زندگی میکنم میخندم وجود تو همه سر چشمه از پاکی شادی و..................
عزیزم الان یک ساله که قدم به این دنیا گذاشتی و منو کردی یه مادر خوشبخت منم تصمیم داشتم برات تولد بگیرم که متاسفانه خاله مامانم سنش هم کم بود فوت کرد برا همین نتونستم بگیرم ولی انشاله بعدا حتما خواهم گرفت
اینم چندتا عکس از روز تولدت
راستی اولین قدمت رو هم روز تولدت برداشتی میخواستی بری از دختر عمه من فرشته موبایلش رو بگیری
کادوی تولدت دست راست النکوهایی که منو بابایی برات خریدیم و دستبند هم آتاجون و مامان جون برات خریدن مامان و بابای من
عمه های منم کادوهاشونو حساب کردن تا خودم برات خرید کنم ممنون بابت لطفشون
اینم کادوی پسر عمو محمد که دستش درد نکنه
این کیک رو هم دوباره برا تولدت خریدیم که شما با دست داشتین تقسیم میکردین