بدون عنوان
بدون عنوان
سلام عزیزم سلام نور چشمم شرمنده که مدتی میشه عکسی نزاشتم تو این مدت میخواستم هم شیرخشک بدم هم شیر مادر ولی تو نه اونو خوردی نه شیر مامانی رو ، برا همین بی خیال شیر خشک شدم و مثل قبل شیر مادر میخوری یکم لاغر شدی برا همین درگیر غذای تو بودم اینم چندتا عکس از مدت.....
نویسنده :
مامان فائزه
23:55
بدون عنوان
قربون دستای خوشکلت بشم که خودت شیر میخوری بمیرم پستونکت از دستت افتاد قربون زبونت بشم که از دیروز بابا میگی ...
نویسنده :
مامان فائزه
22:07
بدون عنوان
عزیزم اینجا میخوایی برگردی به پشت قربونت بشم داری سعی میکنی.... وووووو افرین به دخمل گلم موفق شدی ولی متاسفانه فقط همون یه بار بود دیگه یادت رفته ...
نویسنده :
مامان فائزه
17:45
بدون عنوان
بمیرم برات این همه تشنه ایییی قربون عشقم این همه شکمو شدییییییی ...
نویسنده :
مامان فائزه
17:44
بدون عنوان
ناز مامانی داری با آبنبات چوبی بازی میکنی قربون لبات بشم مننننننننن ...
نویسنده :
مامان فائزه
17:38
بدون عنوان
فدای دستای کوچولوت بشم من که خودت شیشه شیرت رو گرفتی ...
نویسنده :
مامان فائزه
17:16
بدون عنوان
سلام نازم عشقم امروز پنج ماهت تموم شد و قدم تو شش ماهگی گذاشتی چقد زود میگذره....... امروز عمه های من اومده بودن خونه باباجون برا دیدن تو دختر عمه های من عاشقتن اصلا یه دیقه زمین نزاشتنت الان خسته ای و بی حال اونقد بازی کردی، خوابت میاد منم دارم سعی میکنم تا بخوابونمت عصری موقع برگشتن به خونمون برات کیک خریدیم اومدیم شامو که خوردیم چند تا عکس خوشگل سه نفری گرفتیم بعد یکم از کیک خوردیم بابایی شدیدا منتظر چایی هست تا من براش چایی ببرم منم دارم برات از روز تولد پنج ماهگیت مینویسم قربون شکل و ماهت بشم بلاخره خوابیدی عزیزم امیدوارم 120 سال سالمو خوش حالو موفق باشی منم افتخار کنم بابایی که میگه...
نویسنده :
مامان فائزه
0:07
عزیزم تولد پنج ماهگیت مبارک
یه عکس خوشگل با بابایی کاش الان انگشتامو میکردم تو کیک مامانی به من هم بده نمیخواد خودم برداشتم قربون ذوق کردنت ...
نویسنده :
مامان فائزه
16:05