بدون عنوان
سلام دوستای گلم من شرمندم این مدتو بیخبر گذاشتم آخه نی نی هام اصلا اجاره نمیدادن که سر بزنم
الان آیاتای پونوزده ماهه شده آیسو هم دوماهش تموم شده
این دفعه خدارو شکر عمل راحتو آسونی داشتم آیسو خیلی کریه میکنه از هفت روزه هقته چهار روزشو خونه بابام هستم آخه کمک اونا نباشه نمیتونم برسم بابایی هم واقعا کمکش خیلی زیاده هم خونه هم کمک تو نگه داشتنتون از دانشگاه که میرسه دوتاتون هم تحویل بابا هستین تا من به کارام برسم یا برعکس بابای بیچاره هم بیرون کار میکنه هم به قول خودش تو خونه
آیسو خانوم هر هفته میرن دکتر یا دهنش افت میزنه با درد شکم یا....آیتای اوایل خیلی اویت میشد وقتی آیسو گریه میکرو میترسید تعجب میکرد فرار میکرد شبا گریه میکرو که منو بغلت بگیر ولی الان عادت کرده طوره که آیسو گریه کردنی میره تکونش میده تا شب هزار بار بوسش میکنه
دو ماه بعد از زایمان یه مسافرت شش روزه به استانبول داشتیم. ولی متاسفانه نتونستم آیاتای رو ببرم خیلی سخت بود بردن دوتا نوزاد انشاله دفعه بعد دختر نازمو میبرم آیسو هم که چون شیر خودمو میدم مجبور شدم ببرم